قراردادهایی که موجب انگیزش جهت مدیریت سود میشوند در قالب قراردادهای بین مدیران و مالکان و قراردادهای بین مدیران و بستانکاران میباشد. دسته اول قراردادها با تئوری نمایندگی ارتباطی تنگاتنگ دارد. جنسن و مک لینگ در سال ۱۹۷۶ مبانی نظری نمایندگی را مطرح نمودند. این نظریه مدیران شرکتهارا به عنوان کارگزاران، وسهامداران را به عنوان کارگمار تعریف میکند. طبق این نظریه، کارگزاران لزوماً به نفع کارگمار تصمیمگیری نمیکنند (اسماعیلی، ۱۳۸۵).
یکی از فرضیههای اصلی تئوری نمایندگی این است که کارگمار و کارگزاران تضاد منافع دارند.بنابراین یکی از نگرانیهای کارگمار سازگاری عملکرد مدیران با خواستههای آنان است. مدیرانی که پاداش آنان بر اساس افزایش سطح سود تعیین میشود، انگیزه لازم جهت افزایش سطح سود را دارند. اما همانطور که در مثال قبل نیز اشاره شد، افزایش سود در شرکت توسط مدیریت ممکن است همراه با افزایش ثروت کارگماران نباشد. یا به عبارتی مدیران اقدام به افزایش تصنعی سود شرکت نمایند تا به منافع شخصی خود در قالب افزایش سود شرکت برسند. مدیران میتوانند قوانین و مقررات حسابداری را دست آویز خود قرار دهند و سود یک دوره را افزایش دهند. در این فرایند مدیران هزینهها را کاهش میدهند (بطور مثال انتخاب روش خط مستقیم استهلاک به جای روش نزولی) تا سطح سود را افزایش دهند.
۲-۲-۲- انگیزهها ی مدیریت سود. ۶
۲-۲-۲-۱- انگیزههای مرتبط با قراردادها ۷
۲-۲-۲-۴- انگیزههای مالیاتی.. ۹
۲-۲-۴- ابزارها وروشهای مدیریت سود. ۱۲
۲-۲-۴-۱- تعیین نحوهی عمل حسابداری معاملات به صورت اختیاری.. ۱۲
۲-۲-۴-۲- انتخاب اصول حسابداری.. ۱۲
۲-۲-۴-۳- تصمیمات اقتصادی اساسی و با اهمیت.. ۱۳
۲-۲-۴-۴- تعیین قیمتهای انتقالی کالاها و خدمات.. ۱۳
۲-۲-۴-۵- تعدیل برآوردهای حسابداری.. ۱۴
۲-۲-۵- هموار سازی از طریق تخصیص… ۱۴
۲-۲-۶- هموار سازی از طریق طبقهبندی.. ۱۴
۲-۲-۷- موافقان و مخالفان مدیریت سود. ۱۶
۲-۲-۷-۱- ابزارهای مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی.. ۲۰
۲-۲-۷-۲- مدیریت سود از طریق رویداد های مالی واقعی.. ۲۱
۲-۲-۸- مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی.. ۲۴
۲-۲-۸-۱- فرضیه مبتنی بر ارائه اطلاعات گمراه کننده. ۲۴
۲-۲-۸-۲- فرضیه های تحقیقات اثباتی.. ۲۵
۲-۲-۸-۲- ج- فرضیه هزینه سیاسی.. ۲۷
۲-۲-۹- مدلهای اندازهگیری اقلام تعهدی.. ۲۷
۲-۲-۹-۶- مدل تعدیل شده جونز(۱۹۹۵) ۳۲